معنی سوره سی ام قرآن

حل جدول

لغت نامه دهخدا

سی ام

سی ام. [اُ] (عدد ترتیبی، ص نسبی) در مرحله ٔ سی. سی امین. (فرهنگ فارسی معین): و چندان توقف نمود [عبداﷲ عامر] که جور را بستد در سال سی ام از هجرت. (فارسنامه ٔ ابن البلخی ص 116).


یک سی ام

یک سی ام. [ی َ / ی ِ اُ] (اِ مرکب) سی یک. یک حصه از سی حصه. یک جزء از سی جزء چیزی.

فرهنگ فارسی هوشیار

سی ام

(صفت) در مرحله سی سی امین.


یک سی ام

عددکسری سی یک

فرهنگ عمید

سی ام

آن‌که یا آنچه در مرتبۀ سی‌ واقع شده، سی‌امین،

فارسی به عربی

سی ام

ثلاثون

معادل ابجد

سوره سی ام قرآن

733

پیشنهاد شما
جهت ثبت نظر و معنی پیشنهادی لطفا وارد حساب کاربری خود شوید. در صورتی که هنوز عضو جدول یاب نشده اید ثبت نام کنید.
اشتراک گذاری